از ساعت 6 صبح چنان بیدارم که انگار همین الان از غار اصحاب کهف آمده ام بیرون. فکر نکنید خودم را از خوبان می دانم و از این چیزها. با بر و بچز که حرف می زدم، آن ها هم خوابشان نبرده بود دیشب. اصلا این دیشب ما خیلی عجیب بود. صبح از انفجار بمب های بوستون خواندم. تهران هشت و نیم ساعت با این شهر اختلاف زمانی دارد و به نظرم زمانی که من خوابم نمی برده، احتمالا آن حمام خون راه انداخته بودند.
ساعت 4 بعد از ظهر هم که مطابق هر روز در سایت ها می چرخیدم، ماجرای زلزله استان سیستان را خواندم.
این روزها خیلی عجیب است. احتمالا این که تاریخ امسال به پایان برسد کمتر از سال گذشته نیست. اگر مایاها فقط یک سال اشتباه کرده باشند... برای مردمی که سقف خانه هایشان نابود شد و برای کسانی که اعضای خانوده شان را در بوستون از دست دادند ، یا آسیب جدی دیدند، متاسفم. امیدوارم اتفاق هایی از این دست، دیگر برای هیچ انسانی روی ندهد.
سلام!
پارسال دوست... امسال؟
شما خوبی؟ممنون که ایمیل زدی...چرا فیس نمیای؟
parmida_nrg@yahoo.com
ایمیلمه