توضیح: این یادداشت با کمی اصلاحات همین هفته در نشریه چلچراغ منتشر شده است.
حسن روحانی برنده انتخابات شد، اما رای های او، بیشتر از آن که متوجه خودش باشد، رای اعتماد مردم به اصلاحات بود. روحانی با همه توانایی هایی که در وجودش هست و مدیریتی که دارد، مدیون جریانی است که مردم آن را دوست دارند و ثابت کرده اند همیشه از آن حمایت می کنند. مردم همیشه جریان هایی را که دنبال آرامش اند و ثبات را می خواهند دوست دارند. با این همه آن ها انتظاراتی هم دارند و به همین دلیل فکر می کنم که کار دکتر حسن روحانی تازه شروع شده. درست است که او پیروز یازدهمین دوره ریاست جمهوری شده، اما کار بزرگترش پیش روست.
روحانی اگر بی تجربه باشد با دشواری های زیادی روبرو خواهد شد.او نباید کارها را از نقطه صفر شروع کند، بلکه باید جایی بایستد که هشت سال پیش دولت اصلاحات روی آن ایستاده بود. او باید از تجربه هشت ساله دولت اصلاحات استفاده کند و فضایی بسازد که در نهایت به انتخابات سال 84 منجر نشود. از این سو مردم نشان داده اند که قدر اصلاح طلبان را می دانند و دیگر از انتقادهایی که در دوران ریاست جمهوری خاتمی می کردند، کمتر سراغی پیدا می شود.
حسن روحانی توانست بار دیگر جریان اصلاح طلبی را زنده کند و از این بابت از او متشکریم. او بار دیگر مردم ایران را متحد کرد و نشان داد که با میانه روی، می توان حضور داشت و حتی منتقد هم بود. با این همه او تنها نبود. محمدرضا عارف، نقش بزرگی در موفقیت روحانی داشت. او چه زمانی که در مناظرات حضور داشت و با کلام متین اش حرف می زد و چه زمانی که به نفع روحانی( بخوانیم به نفع مردم و اصلاحات، چرا که روحانی نماینده این دو بود) کنار رفت، مهم بود. عارف در حالی از نامزدی ریاست جمهوری استعفا داد که مطابق بعضی از نظر سنجی ها، حتی می توانست رای نخست را داشته باشد. اما او کنار رفت تا نشان دهد جریان اصلاحات بیش از آن که چشم به قدرت داشته باشد، به فکر مردم است و جدا از همه شعارهای پوپولیستی دهان پرکن، به معاش خلق خدا بیشتر می اندیشد. نقش دیگر کسانی که پشت روحانی ایستادند، جای خودش و گفتنش تکرار مکرر است.
روحانی دست کم جهارسال در مهمترین مسند اجرایی کشور قرار می گیرد و این فرصت خوبی است تا جواب اعتماد مردم را بدهیم. این فرصت خوبی است تا نشان دهیم شهروند درجه دو، در کشوری که می خواهد مردم سالار باشد، معنایی ندارد.
تمام دیشب بیدار بودم . حس می کردم انرژی عجیبی زیر پاهایم وجود دارد. به نگار گفتم احتمالا فردا اتفاق های عجیبی می افتد. پیش خودم گفتم که حتما فردا زلزله می آید. بعد از این که هفته پیش در بوشهر، زمین زیر پای هموطنانم لرزید و درباره پروژه هارپ خواندم، حس عجیبی نسبت به دنیا دارم. مدام در انتظارم که این جا در تهران هم اتفاقی بیافتد. اصلا همیشه پیش از آن که فکر منی اتفاق می افتد.
دوستی که چند زمانی را در یکی از کشورهای غربی زندگی کرده بود، نکته جالبی را در مورد ایران میگفت. روزی از او پرسیدم که تفاوت ایران با کشورهای غربی در چیه، چون ما هم خیلی از چیزهایی را داریم که آنها دارند. دستم بدون آنکه فکر کند گفت: شما در کشورهای غربی خیلی نگران فردا نیستی. یعنی انتظار نداری صبح روز بعدی که از خواب بیدار میشوی، اتفاق خاصی افتاده باشد. همه چیز سرجایش هست و زندگی عادیات را ادامه میدهی. اما در ایران اینطوری نیست. هر لحظه ممکن است یک اتفاق جدید برایت بیافتد.
دوستم راست میگفت و بارها این حرفش برایم اثبات شده است. به حرف او اضافه کنم که ایران تنها کشوری است که یک مساله امروز جرم است و فردا بابت همان تشویقات میکنم. و البته بر عکس. یعنی ممکن است برای چیزی که امروز برایش تشویق میشوی، فردا اتفاق بدی برایت بیافتد.
از بحث دور نشویم. چند روز پیش نشسته بودیم که یکی از دوستان خبرنگار گفت که «میخوای در مورد انتقال آب دریای خزر به سمنان کار کنیم؟» خیلی توجه نکردم. اصلا حواسم نبود. گفتم «آره» اما حوسم نبود که چرا.
شب که معمولا با دیدن اخبار سر میشود، یکدفعه میان خواب و بیداری، دیدیم که بیلهای مکانیکی شنهای ساحلی خزر را شخم میزنند. شاید برایتان خندهدار باشد، اما یک لحظه فکر کردم میخواهند چاه نفت حفر کنند. گوشم ناخودآگاه تیز شد. دیدم که «ای داد و بیداد/ توی کوچهمون داره باد میآد»
قراره شده آب دریای خزر را ببرند به سمنان و فلات مرکز ایران. یعنی شما آرام و راحت هم در نیمهخوبی ساعت 10:30 شب هستی، یکی انگشت میکند توی چشمت تا راحت نخوابی. ای داد و بیداد.
هنوز زمینهای سفید و نمکی اطراف ارومیه را از نبردهام، یعنی میخواهند اینجا را هم شبیه ارومیه کنند؟ یعنی کار، کارشناسی شده است؟ بعد از زبان یکی از نمایندگان خواندم که اگر اتقاقی برای دریای خزر بیافتد، شاید بیش از 10 هزار سال طول بشکد تا آبش جبران شود. ای داد و بیدا...ای داد و بیداد.
آقا انگشتو از چشمون بکش بیرون. به اندازه کافی کور شدیم ما....