می توانستم اکبری باشم یا اصغری
کاپلسون باشم یا جیسمون
می توانستم در اصفهان به دنیا آمده باشم
یا در کرمان
شاید در نیویورک و بعید نبود در کرکوک
می توانستم سیاه باشم
یا از کودکی سیاه کردن را بیاموزم
میتوانستم موهایی بلوند داشته باشم
یا چیزی شبیه جورج کلونی...
اما به طرز عجیبی شدم سجاد صاحبان زند
و گریزی نیست تا مرگ
درست شبیه دندانی که می پوسد
یا پوستی که چین می خورد.
به طرز عجیبی اینجام.
و همینم.
۱۸ فروردین ۹۱
این شعر مقایسه بود توصیف بود خود کم بینی بود چی بود؟ من که سر در نیاوردم