-
چرا علی های ناهمگون سرخ ها هوای هوادرانشان را ندارند؟
سهشنبه 31 تیرماه سال 1393 04:28
(یا چرا به علی کریمی فرصت خداحافظی با پیراهن سرخ داده نشد؟) من یک پرسپولیسی نیستم، اما یکسال پرسپولیسی بودم آن هم روزهایی که هنوز مدرسه نمی رفتم. یاد می آید جنگندگی عبدالعلی چنگیز، تکنیک رضا احدی و بهتاش فریبا، بازی خوب مجید نامجو مطلق، شاهین و شاهرخ بیانی و خیلی های دیگر من را طرفدار استقلال کرد. حالا در اینجا نمی...
-
آیا مهرجویی دارد تمام می شود؟
شنبه 8 تیرماه سال 1392 15:03
نسل من به مدیون فیلساز بزرگی همچون داریوش مهرجویی است. سال هایی که ما هنوز دوره نوجوانی مان را تمام نکرده بوده و به قولی در ابتدای تینایجری مان بودیم، «هامون» به نمایش در آمد و آن قدر ما را تحت تاثیر قرار داد که بعد از آن همه مان یک جلد کتاب «ابراهیم در آتش» را در کیف گذاشتیم و با هر زحمتی که شده، «آسیا در برابر غرب»...
-
روحانی برنده شد، زنده باد عارف
دوشنبه 27 خردادماه سال 1392 18:27
توضیح: این یادداشت با کمی اصلاحات همین هفته در نشریه چلچراغ منتشر شده است. حسن روحانی برنده انتخابات شد، اما رای های او، بیشتر از آن که متوجه خودش باشد، رای اعتماد مردم به اصلاحات بود. روحانی با همه توانایی هایی که در وجودش هست و مدیریتی که دارد، مدیون جریانی است که مردم آن را دوست دارند و ثابت کرده اند همیشه از آن...
-
بعد از خدمات فراوان/ روس ها فیلمخانه ملی ایران را اصلاح می کنند
دوشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1392 23:42
روس ها که در طول چند صد سال اخیر خدمات فراوانی را به تمدن، تاریخ، علم و فرهنگ ایران کرده اند، می خواهند در اقدامی دلسوزانه فیلم های آرشیو فیلمخانه ملی ایران را هم اصلاح کنند. به گزارش خبرنگار بی مزد و مواجب خبرگزاری مجوز دار «من کاره ای نیستم به خدا»، مدیر مُس فیلم دیداری را جواد شمقدری داشت. در این دیدار فیلمساز...
-
زلزله سیستان، انفجار بوستون و ماجرای شب نخوابی من
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1392 00:15
تمام دیشب بیدار بودم . حس می کردم انرژی عجیبی زیر پاهایم وجود دارد. به نگار گفتم احتمالا فردا اتفاق های عجیبی می افتد. پیش خودم گفتم که حتما فردا زلزله می آید. بعد از این که هفته پیش در بوشهر، زمین زیر پای هموطنانم لرزید و درباره پروژه هارپ خواندم، حس عجیبی نسبت به دنیا دارم. مدام در انتظارم که این جا در تهران هم...
-
ساعت و دمای تهران هم اکنون
شنبه 18 آذرماه سال 1391 07:41
-
ژول ورن های ایران بیدار شوید و از صحرای خزر بنویسد
پنجشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1391 19:11
ژول ورن های ایران بیدار شوید. بهترین فرصت برای نوشتن داستان های علمی-تخیلی فرا رسیده است. شما می توانید خیلی راحت از چیزهایی بنویسد که در آینده خیلی نزدیک محقق می شوند. یعنی اگر نیمی از نوشته های ژول ورن جامه عمل به خود دید، شما می توانید چیزهایی بنویسید که صدر در صد واقعی می شوند. اگر هم پیش بینی ها رنگی از واقعیت به...
-
دریای خرز ما را نابود نکنید
جمعه 1 اردیبهشتماه سال 1391 12:21
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 دوستی که چند زمانی را در یکی از کشورهای غربی زندگی کرده بود، نکته جالبی را در مورد ایران میگفت. روزی از او پرسیدم که تفاوت ایران با کشورهای غربی در چیه، چون ما هم خیلی از چیزهایی را داریم که آنها دارند. دستم بدون آنکه فکر کند گفت: شما در کشورهای...
-
ای فدای آن لبخند نمکی ماسیدهات بروم...خفهشو
سهشنبه 22 فروردینماه سال 1391 13:22
هیچ چیز بدتر از آن نیست که وقتی میخواهی کاری کنی و یکی نمیگذارد. وقتی میخواهی بنویسی یک دفعه پابرهنه میافتد جلو. وقتی میخواهی چند لحظه آرام باشی، طرف حرف کردناش گل میکند. احمقترین آدمها کسانی هستند که برای بیحوصلهها حرف میزنند و می خندند. وقتی طرف دوست ندارد برایش حرف نزن احمق جان. ای فدای آن لبخند نمکی...
-
شعری در مدح جورج کلونی
پنجشنبه 17 فروردینماه سال 1391 23:56
می توانستم اکبری باشم یا اصغری کاپلسون باشم یا جیسمون می توانستم در اصفهان به دنیا آمده باشم یا در کرمان شاید در نیویورک و بعید نبود در کرکوک می توانستم سیاه باشم یا از کودکی سیاه کردن را بیاموزم میتوانستم موهایی بلوند داشته باشم یا چیزی شبیه جورج کلونی... اما به طرز عجیبی شدم سجاد صاحبان زند و گریزی نیست تا مرگ درست...
-
مرثیه ای برای امیر
شنبه 12 فروردینماه سال 1391 02:57
برای درگذشت ناگهانی امیر بدرطالعی اولین باری که دیدم اش، صورتش هنوز سبز نشده بود. همسن و سال بودیم، گیرم او در پایان روزهای نوجوانی و من در آغازش و مگر کل روزهای نوجوانی چقدر است که آغاز و پایانش آن قدر ها توفیر داشته باشد؟ موهای سیاه مثل شبق اش را کج شانه کرده و لبخندش را به لب آویخته بود. صورت لاغر و البته کمی سبزه...
-
نگاهی به فیلم «اینجا بدون من»/هجوم بی وقفه زندگی
چهارشنبه 29 تیرماه سال 1390 16:32
همه آن چیزهایی که روزگاری کهنه بودند، در روزگار بعد رنگی تازه به خود می گیرند و دوباره تازه می شوند. به همین دلیل است که شما هیچ وقت نمی توانی به طور قاطع درباره یک اثر هنری حرف بزنی. باید با توجه به شرایط در زمانی ببینی که آن اثر دستاورد تازه ای دارد یا نه. این دریچه ای است که قرار است ما از آن وارد فضای «اینجا بدون...
-
بین قهرمان شدن، در عزلت و غربت مردن و مزدور شدن فاصلهای نیست
چهارشنبه 1 تیرماه سال 1390 13:24
وقتی رمان ۱۹۸۴ را میخواندم، یا حتی وقتی «شوخی» میلان کوندرا را، با خودم فکر میکردم که چه آدمهای سنگدلی هستند اینها درست وسط یک فاجعه، درست وسط اشغال کشورشان دوست دارند کارهای عشقولانه کنند. کلی بد و بیراه میگفتم بهشان. اما حالا میبنیم که اتفاقا در این شرایط آدم بیشتر از هر موقع دیگری نیاز به کارهای عشقولانه...
-
کافکایی باش و هرچه خواهی باش
دوشنبه 30 خردادماه سال 1390 12:32
کافکا متولد چهارم جولای است، روزی که سالگرد استقلال آمریکاست. همان روزی که تام کروز هم سالها بعد در آن به دنیا آمد. و اگر ترس از صفحه محرمانه و استاد بزرگمهر نباشد حتما مینوشتم که نویسنده این سطرها،یعنی خودم هم در این روز به دنیا آمدهام. احتمالا آدمهای خیلی زیاد دیگری هم هستند که در این روز به دنیا آمدهاند. اما...
-
سحابیها رفتند، ابراهیم یزدی را دریابیم/ سحابی ناکام سیاسی بود
چهارشنبه 11 خردادماه سال 1390 12:25
در دوران مدرسه معلمی داشتیم به نام «ناصح» که بعدها پسرش دوستم شد، بهنام ناصح. معلم آنروزها که خدا حفظ اش کند جمله قشنگی را گفت که تا همیشه در ذهنم خواهد ماند. گفت دو دسته از دانشآموزان در ذهن یک معلم میمانند، شلوغها و خیلی خوبها. ما هیچ کدام از این دو نبودیم. فقط این را آموختیم که برای افتادن بر سر زبانها...
-
آی اسطوره! چهره آبیات کاملا پیداست
سهشنبه 10 خردادماه سال 1390 12:02
این نوشته در نشریه چلچراغ منتشر شد، اما به دلیل خوانا نبودن فونتها و زمینه سیاه، آنرا دوباره در اینجا منتشر میکنم. «بازی رنگها مال زمین فوتباله، بیرونشم همه با رفیقیم. ناصرخان که وضعیتاش فرق میکنه. ناصرخان آقاست.» این یکی از جملههای علی پروین است، همان بازیکنی که سالها در مقابل آبیها بازی کرد و همه تلاشاش...
-
بچه شر مظلوم نما
یکشنبه 8 خردادماه سال 1390 15:33
اگر یک نفر ایرانی جای وودی آلن بود، احتمالا دماغش را عمل میکرد، کفش پاشنه بلند میپوشید و خلاصه کاری میکرد که میشد لئوناردو دی کاپریو، پسرکی که در یکی از شهرهای ایران طرفداران زیادی دارد. حتی ممکن بود علامه قزوینی از فرط جذابیت کتابی در موردش بنویسد. اما او هیچ کاری نکرده است، بلکه تلاش کرده تا از همین قیافه...
-
هیچ
یکشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1390 00:12
هیچ. همه چیز از هیچ آغاز میشود.