اگر یک نفر ایرانی جای وودی آلن بود، احتمالا دماغش را عمل میکرد، کفش پاشنه بلند میپوشید و خلاصه کاری میکرد که میشد لئوناردو دی کاپریو، پسرکی که در یکی از شهرهای ایران طرفداران زیادی دارد. حتی ممکن بود علامه قزوینی از فرط جذابیت کتابی در موردش بنویسد. اما او هیچ کاری نکرده است، بلکه تلاش کرده تا از همین قیافه قناصاش را طوری نشان دهد که مردم جهان شیفتهاش شوند. در ادامه این مطلب در مورد نشانهشناسی رفتار جناب آقای وودی آلن میآوریم. باشد که دوستان عبرت گیرند.
عینک: نشانهای از سواد و دانایی و هرچه کلفتتر، بهتر. یعنی طرف خیلی با سواد است. یکی از استفادههای دیگری که این عینک دارد این است که وودی با آن بازی میکند و میخواهد حرفهای مهم بزند، حرفهایی که ما از گفتناش و شما از شنیدنش خجالت میکشید. برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به کتاب احمقالکاتبین جلد سوم، صفحه 1384.
موهای آشفته: موهای آشفته وودی عزیز برای جلب ترحم است. او میخواهد نشان دهد که کسی نوازشش نمیکند. البته نشانه روشنفکری هم هست. نشانه پایبند نبودن به ارزشهای اخلاقی هم است. نشانه دعوا کردن با سلمانی محل هم هست. نشانه جنگ زرگری با سوپرمارکت محل هم هست که به وودی شانه نمیفروشد. وودی قرار است برای خرید شانه و گوجهفرنگی به یکی محلههای شرق تهران مراجعه کند.
دماغ: در یکی از حرفهای عامیانه نکتهای در مورد دماغ وجود دارد که خیلی بیتربیتی است. به همین دلیل وودی تلاش میکند تا دماغ خود را هر چه بیشتر بزرگ نشان دهد. یکی از نگرانیهای وودی است که وقتی دسش را .... کسی او را ببیند و عکس بگیرد.
...: .... .... .... ... و .... .... است. شاید هم .... .... .... ک .... .... باشد. (رجوع کنید به کتاب چگونه ... و ... .... نکشید) پیراهن چهارخانه: وودی علاقه زیادی به پیراهن چهار داشته و البته این روزها کمتر شده. دلیلاش را هم از خودش بپرسید. من که وکیل و وصی وودی جان نیستم. فقط شبیهاش هستم.
قد کوتاه: وودی جان قد کوتاه تشریف دارند و البه این نکته تقصیر خودشان نیست. همه میدانیم تقصیر کیست. ( رجوع کنید به کتاب وراث و چیزهایی که از پدر و مادر به انسان میرسد، مقدمه کتاب، سطر اول) وودی در اغلب ملاقاتهایش مینشیند تا مشخص نشود قدش کوتاه است، هر چند که به قول شاعر، وووودی باش و هر چه خواهی باش.
دهان رو به پایین: وودی آمریکا است اما ته ته اش انگلیسی است. منظورم پدر و اینها نیستها. اخلاق او خیلی شبیه انگلیسیهاست، هر چند خودش عاشق فرانسویهاست. مثلا او دهانش را کج میکند و اصطلاحا لپهایش را آویزان تا دل همه برایش بسوزد. به همین دلیل است که فیلمهای آخرش را هم در لندن ساخته است.
دست: وودی اغلب نمیداند با دستهایش چه کند. لطفا به او کمک کنید. فکر کنم بهتر است این مطلب را هرچه زودتر تمام کنیم. وگرنه کار به جاهای حساس کشیده میشود.
سلام آقای زند وبلاگ جدیدتون مبارک خیلی خوبه امیدوارم موفق پیروز باشید
سلام آقای زند
وبلاگ جدید مبارک
سلام آقای زند ...
گاهی وقتا که دلت پره از کسی و چیزی و نمی تونی خالیش کنی - گریه کنی - نه اینکه نتونی ، بلکه نخوای ، یه وزنه ی سنگین که به قلبت آویزون میشه ؛ واسه یه بهونه ی نیمه بهونه هم شده زنگ می زنی و به یه سلام قناعت میکنی. سلام سلامه اما دوست داری همین سلام حال ِ دلتو عوض کنه ...
مبارک باشد
اینجا بیشتر سر خواهیم زد و از احوالتان جویا می شویم
!!!!
وودی آلن تنها کسی است که آنچه را همه مخفی می کنند تا خوشنام بمانند اشکار می کند به عبارتی دست روی ریزترین گره های بشری گذاشته و با طنز تلخ خویش لب به تعجب وا می دارد...